وبلاگ

نماد اساطیری: کوه آیدا

نماد اساطیری: کوه آیدا

نماد اساطیری: کوه آیدا

نماد اساطیری: کوه آیدا

جایی که فلسفه و ادبیات به هم می رسند، بدون شک نمادهای اسطوره ای وجود دارد. هزاران داستان افسانه ای در هر شهر و جامعه ای خلق شده و نسل به نسل منتقل می شوند. کوه آیدا بهترین نمونه از این موارد است. این کوه در بالیکسیر ترکیه واقع شده است. کوه آیدا که به نام کوه های کاز نیز شناخته می شود، از کوه دده در غرب، کوه ایبک در شرق، کوه کاز در میانه کوه گورگن و کوه کوجاکاتران در شمال شرقی تشکیل شده است. اما کوه آیدا که محل زندگی افسانه هاست از سه تپه تشکیل شده است. اینها تپه های ساریکیز، باباداغ و کاراتاش هستند. کوه آیدا که بلندترین نقطه آن 1774 متر است، در واقع از بیش از یک کوه تشکیل شده است.

کوه آیدا در اساطیر یونانی

آیدا، زادگاه زئوس در اساطیر یونان، منطقه کوهستانی مورد بحث است. آیدا، زادگاه زئوس در اساطیر یونان، منطقه کوهستانی مورد بحث است. مسابقه زیبایی بین سه الهه در اساطیر در این کوه برگزار می شود. پاریس که گفته می شود منجر به جنگ در پیشگویی ها می شود، به عنوان داور این مسابقه تعیین می شود. هنگامی که پاریس به دنیا آمد، پدرش او را در کوه آیدا رها کرد، زیرا توسط یک فالگیر او را "ویرانگر" توصیف کرد و به حال خود رها شد تا بمیرد. او آفرودیت را در مسابقه انتخاب می کند و الماس طلایی را می برد. در سال‌های بعد، پاریس هلن را که همسر پادشاه اسپارت است می‌دزدد و جنگ تروا را آغاز می‌کند، بنابراین شهر ویران می‌شود و این پیش‌گویی محقق می‌شود. آیدا که به همه از زئوس خدای متعال تا پاریس چوپان تعلق می دهد، جایگاه مهمی در اساطیر دارد.

کوه آیدا در اسطوره ترکی

در اساطیر ترکی دو افسانه از کوه وجود دارد. اولین افسانه داستان یک دختر روستایی را روایت می کند. او مورد تهمت کسانی قرار می گیرد که از ازدواج خودداری می کند. اهالی روستا برای کشتن دختر به در می آیند. پدر نمی تواند به دخترش آسیبی برساند، بنابراین دخترش را با غاز به کوه می برد. ماه ها بعد روستاییان در کوه ناپدید می شوند و ساریکیز مانند یک روح به آنها کمک می کند. پدر دردمند بعداً به دیدن دخترش می رود و می بیند که با نور دستانش آب شور را به آب آشامیدنی تبدیل کرده است. پدری که به روستاییان نفرین می کرد، از شدت درد می میرد. تپه باباداغ محل مرگ اوست و به دلیل همراهی غاز ساریکیز کوه کاز نامیده می شود.

افسانه دیگر را روستاهای ترکمن می شناسند. حسن و امینه دو جوان عاشق یکدیگرند. پدر دختر، کار سختی را در کوه آیدا به حسن شرط ازدواجشان می دهد. حسن که با بار بر پشت شروع به بالا رفتن از کوه می کند از خستگی بیهوش می شود. وقتی از حسن خبری نیست، امینه همه جا را دنبال او می‌گردد. امینه با دیدن روسری که در دریاچه به حسن داده بود فکر می کند که عزیزش مرده است و خود را به درخت چنار حلق آویز می کند. به همین دلیل کوه آیدا به کوهی که به هم متصل نیست نیز معروف است.